پسوند «سا»

پسوند «سا»
این پسوند برای بیان مشابهت به کار می‌رود و همواره پیوسته با واژۀ پیشین نوشته می‌شود: پریسا مهسا
2K بازدید
۱- حفظ استقلال واژه‌ها۱- حفظ استقلال واژه‌هااستقلال کلمه فقط به مفهوم جدانویسی آن نیست
۲- خوانش درست و آسان واژه‌ها۲- خوانش درست و آسان واژه‌هااستقلال واژه‌ها نباید موجب دشواری خواندن آن کلمه شود
۳- دوری‌گزینی از به کار بردن بندواژه‌های عربی۳- دوری‌گزینی از به کار بردن بندواژه‌های عربیدوری‌گزینی از به کار بردن حروف عربی در نگارش فارسی تا حد امکان
۴- دوری‌گزینی از به کار بردن واژه‌های بیگانه۴- دوری‌گزینی از به کار بردن واژه‌های بیگانهپرهیز از به کار بردن کلمات عجیب و بدآهنگ
۵- در نظر داشتن متوسط سطح سواد جامعه۵- در نظر داشتن متوسط سطح سواد جامعهبا توجه به مدرک تحصیلی و سرانهٔ مطالعه
۶- در نظر داشتن نوآموزان زبان فارسی۶- در نظر داشتن نوآموزان زبان فارسیمشخص بودن ریشۀ اصلی واژه به ساده‌تر شدن روند آموزش یاری می‌رساند
۷- بازبینی مداوم کتاب‌های درسی۷- بازبینی مداوم کتاب‌های درسیدر نظر گرفتن تغییرات نگارشی در حد امکان
۸- استفادۀ بهینه از ابزار حروف‌نگاری۸- استفادۀ بهینه از ابزار حروف‌نگارینگارش درست واژه‌ها و فاصلۀ میان آن‌ها
۹- امکان دسترسی آسان به واژگان۹- امکان دسترسی آسان به واژگانگروهبندی دستوری کلمات روش مناسبی برای یافتن واژۀ مورد نظر نیست
۱۰- بازنگری مداوم و اعمال تغییرات دوره‌ای۱۰- بازنگری مداوم و اعمال تغییرات دوره‌ایزنده بودن زبان فارسی، پویایی و ارتباط پیوستۀ آن با جهان امروز
زیادزیادجایگزین‌های فارسی واژگان از ریشهٔ «فرط»
آزمایشآزمایشجایگزین فارسی «تست»
دوری‌گزینیدوری‌گزینیجایگزین فارسی «اجتناب»
سفارشات یا سفارش‌ها؟سفارشات یا سفارش‌ها؟واژه‌های فارسی را با نشانه‌های جمع فارسی جمع ببندیم
میادین یا میدان‌ها؟میادین یا میدان‌ها؟واژه‌های فارسی را با نشانه‌های جمع فارسی جمع ببندیم
اساتید یا استادان؟اساتید یا استادان؟واژه‌های فارسی را با نشانه‌های جمع فارسی جمع ببندیم
ممنوع‌الچهره یا ممنوع‌التصویر؟ممنوع‌الچهره یا ممنوع‌التصویر؟«چهره» واژه‌ای فارسی‌ست و افزودن «ال» عربی به واژﮤ فارسی نادرست است.
ممنوع‌الکار یا ممنوع‌الفعالیت؟ممنوع‌الکار یا ممنوع‌الفعالیت؟«کار» واژه‌ای فارسی‌ست و افزودن «ال» عربی به واژﮤ فارسی نادرست است.
کالبدشکافیکالبدشکافیجایگزین فارسی «تشریح»
پیش‌پرداختپیش‌پرداختجایگزین فارسی «بیعانه»