ساختار کتاب: کتاب «بهترین سال زندگی»، قسمتهای «آشنایی با نویسنده»، «مقدمه» و سه بخش با دوازده عنوان فرعی را در بر میگیرد.
شیوهٔ نگارش کتاب: دبی فورد در این کتاب وصف میکند که چگونه آرزوهای خود را به تعویق میاندازیم، از آنها هیولاهایی دستنیافتنی میسازیم و این گونه در حسرت رسیدن به آنها شور و شوقمان را از دست میدهیم و حقیقت زندگی را میبازیم. او از سال نوها و قول و قرارهای ما با خودمان میگوید و شنبههای آغازگری که هرگز فرانمیرسند تا ما به تعهداتمان دل بسپاریم و این گونه زندگی، یک به تعویق انداختن پیاپی میشود که شاید تا پایان عمر، آن را زندگی نمیکنیم. دبی از انضباطی سخن میگوید که مرگبار و دشوار نیست، بلکه برگرفته از نسخهٔ اصلی زندگیست؛ تداوم فصلها و دورههای بازگشتناپذیر عمر! نگارنده بیمحابا از دورههای زندگی خود حرف میزند که بیتردید بهترین سالهای عمرش به شمار نمیآیند، اما به چشم او گرامی هستند، چون مانند سکویی سحرآمیز، موجب پرش او به رؤیاهای طلاییاش شدند. او از خالی کردن پیمانهٔ وجود میگوید تا بتوان آن را با عصارهای ناب پر کرد؛ عصارهای که ثمرهٔ زیستن همهٔ نیاکان ماست. نویسنده با یاری گرفتن از تجارب واقعی مراجعهکنندگان و زندگی متلاطم خود به نرمی نشان میدهد که بر سر راه بهترینها، فریبندهترین و دلرباترین دیوها هم نشستهاند و با عشوهگری به رهروان سرگشته چشمک میزنند تا آنها را از راه به در کنند. او راهکارهایی ارائه میدهد تا چگونه از این کششهای دلکش، اما زودگذر در امان بمانیم و خود را محفوظ بداریم. پرسشهای ماهرانه و بجای دبی، ما را از چالههای توجیهات و سرکشیها ایمن میدارد و راه را بر بهانهها و تنبلیها میبندد. آنگاه او به جزییات برنامهریزی میپردازد که بدون تعیین هدف قدرتمند، ممکن نیست و این قدرت نیز از نیتی درست و ژرف سرچشمه میگیرد. ارزش شیوهٔ نگارش دبی فورد در این کتاب آن است که ضمن مسیریابی به سوی تحقق آرزوها، ویژگیهای پسندیدهای مانند روراستی، بهرهمندی از لحظهٔ حال، نظمپذیری، رهایی از بار تأسفها و حسرتها، درسآموزی از تجارب به ظاهر ناگوار، واقعگرایی و بسیاری از خصایل برجستهای را که درون ما وجود دارند، اما پوشیده ماندهاند، به درستی نشانمان میدهد و موجب بالیدن آنها میشود. بهترین سالی که قلم دبی فورد برایمان ترسیم میکند، موسم رویارویی امید و ناامیدیست، هنگام سینه به سینه شدن پویایی زندگی با رکود مرگ است و گاه پنجه در پنجه درافکندن دلمردگی با زندهدلیست که ما را شایستهٔ زیستن میکند. او با طرح پرسشهایی به یاری ما میآید تا موانع تحقق یافتن رؤیاهایمان را بشناسیم و آگاهانه آنها را از سر راه برداریم. پاسخگویی صادقانه به پرسشهایی که در میانهٔ مطالب ارائه میشود، خود راهکارهایی کارآمد و ارزشمند است که ما را از لغزش و عهدشکنی چندباره بازمیدارد. ساختار این نگاشته به گونهایست که خواننده را بر سر شوق میآورد تا در آینهٔ درسهایی که همنوعان او از ناکامیهای زندگی آموختهاند، با جادوی آگاهی و هوشیاری، به آسانی از دشواریها خیز بردارد و کامروا شود.
شمایی از کتاب: در این کتاب ابتدا در «آشنایی با نویسنده» با کارنامهٔ ادبی و فعالیتهای انساندوستانهٔ نویسنده آشنا میشویم که موجب نامآوری جهانی او شده است. سپس دبی فورد در «مقدمه» با صراحت کمنظیر خود ما را غافلگیر میکند و به یاد عهدشکنیهای هزارانباره، به ویژه در آغاز سال نو میاندازد؛ تعهداتی زیبا و دلخواه که معمولاً با پایان جشنهای سال نو به صندوقخانهٔ دل سُرانده میشوند و غبار حسرت و «ای کاش» میگیرند. آنگاه نگارنده نوید میدهد که این بار میتواند چنین نشود و میشود برای تجدید عهدهای واقعی هر لحظه را سال نو به شمار آوریم. این ورود به موضوع بدیع و مبتکرانه کافیست تا خواندهٔ مشتاق را به خواندن ادامهٔ مطلب تشویق کند و او را به برآوردن آرزوهای غبارنشسته و رؤیاهای در گردابِ «اگر» شکسته بخواند. دبی در همین جا به خواننده بشارت میدهد که اگر از محدودیتهای خودتراشیده پا فراتر بگذارد، امسال میتواند بهترین سال زندگی او باشد. دبی فورد نخستین بخش را با درخواست «آرزو کنید»، مطرح میسازد که با گزینگویهای تأثیرگذار آغاز میشود: «...رؤیاها و الهامات شما...فرزندان روحتان هستند!..» به این ترتیب، نگارنده در آغاز هر بخش با یک گزینگویهٔ چشمگیر، زخمهای بر جان میکشد تا نوای دلانگیز روح متعهد الهی از آن برخیزد. آنگاه فرایند آرزوآفرینی را به سه پارهٔ به هم پیوسته تقسیم میکند: آفرینش نیت، آشکارسازی نیت و مجسمنمایی آن هدف. در توضیح این راهنشانههاست که دبی همچون رهپیمایی آزموده با نقل حکایات واقعی از زندگی خود و آدمهایی که این مسیر را گاه نه چندان آسان پیمودهاند، بر جذابیت، شیرینی و ملموس بودن نوشته میافزاید و خواننده را از تحمیل راهکارهای یکسویه و محدود دور نگه میدارد. چنان که خواننده با رضای خاطر، حاضر میشود نیتهایی را که تاریخ مصرف آنها گذشته است، کنار بگذارد، نیتی آگاهانه و نو بیافریند و با اعلام دلیرانهٔ آن به همهٔ عالم در جهت تحقق آن، همان نخستین گام اساسی را بردارد. در لا به لای مطالب، دبی از وسوسهها و دغدغههای متداول انسانی سخن میگوید و آنها را به عنوان عبارات بازدارنده، اما متعارف پیش رو قرار میدهد. این گونه خواننده با آفات رایج عهدشکنی که مانع دستیابی به آرزوها میشوند، آشنا و از نقش ویرانگر آنها آگاه میگردد و از این رو آسانتر میتواند با موانع شناختهشده رو در رو شود و از پس آنها برآید. در اینجا طی بخش دوم، اهمیت برنامهریزی مشخص میشود که بیگمان در پی تمرینات دقیق و بیوقفه شکل میگیرد. بعد دبی نشان میدهد که تا لوح وجود را پاک نکنیم، طرحی نو روی آن شکل نخواهد گرفت. نویسنده به مراقبت از دوریگزینی از مناطقی اشاره میکند که با اغواگریها و وسوسهها ما را از اجرای دقیق برنامهریزی خود بازمیدارند. او هوشمندانه با نامیدن این محدودهها به عنوان «مناطق بیشیرینی» آدمی را در راه رسیدن به هدف بزرگتر، از خطر افتادن به دام لذات آنی و گذرا آگاه میکند. او عادات نامطلوب، بهانهتراشی و برحق بودن و چندین گودال لغزندهٔ دیگر را بخشی از این موانع آرزو میشمارد. هنر برتر دبی فورد در این مرحله، جزیی کردن هدفگذاری و ایجاد ساختاری برای رسیدن به موفقیت است. در این مرحله مطرح کردن پرسشهایی که تصویر پیش رو را شفافتر میسازد، به کمک میآید تا در پیچ و خم راه از تصویر روشن رؤیاهایمان دور نیفتیم. در بخش «زندگی کنید» درمییابیم که جهان بیش از هر چه به جانهای زنده نیاز دارد. برای دسترسی به همین سرزندگیست که دبی برصداقت بیخدشه تکیه میکند و لنگرگاههای آن را نشان می دهد. سپس بر اعجاز خشنودی از خود اشاره میکند که تا حس نشود، احساس بهروزی نخواهیم کرد. اگر لحظات خوش زیستن را ثبت و آنها را بارها و بارها بازسازی و مزهمزه نکنیم، هیچگاه نمیتوانیم به معنای ژرف زندگی پی ببریم و در لحظهٔ حال بیکران و جاودان، جاری باشیم. این لحظات خوش به خودی خود پدید نمیآیند؛ مگر این که خودمان نیز در آفرینش آگاهانهٔ آنها نقش فعال داشته باشیم. در سراسر کتاب، نگارنده با قلم روان و شیوای خود یادآور میشود که اگر عطش تعالی داشته باشیم، بهترین سال زندگی خود را ترسیم خواهیم کرد. مشخصهٔ راهنمایی دبی فورد در راه جان بخشیدن به رؤیاهایمان، واقعگرایی، ریزبینی و برنامهریزی پلکانی اوست. دبی چون از اعماق درد برخاسته، طعم خوش یک زندگی دلنشین و دلخواه را میداند و راهبلد فتح قلههاییست که با چشمانی هراسان، دستنیافتنی به نظر میرسند.
کاربرد کتاب: خواندن این کتاب را به ویژه به نوجوانان و جوانانی که در آستانهٔ برنامهریزی در زمینهٔ درسی، حرفهای یا هر عرصهٔ دیگری از زندگی هستند، پیشنهاد میکنیم. همچنین کسانی که از درجاتی از ناامیدی، سرخوردگی یا افسردگی رنج میبرند، میتوانند به خوبی از این مطالب بهرهمند شوند. از سوی دیگر، کسانی که خود را در مسایل گوناگون زندگی، ناپایدار و نااستوار ارزیابی میکنند و چندان به وفای به عهدهای خود پایبند نیستند، با استفاده از این کتاب میتوانند منضبط بودن همراه با شور و شوق را بیاموزند. این کتاب میتواند از سوی رواندرمانگران به عنوان راهنما و کمک درمان استفاده شود. گروههای درمانی اعتیادهای مختلف نیز با بهرهگیری از این نوشته میتوانند به بازگشت مراجعین به زندگی سالم کمک کنند.
روش مطالعه: خوانش این کتاب مفید و شورانگیز به صورت گروهی، بیتردید تأثیر امیدبخشی آن را چندین بار افزایش خواهد داد، زیرا هر کس در سنجش با اعضای دیگر گروه به رقابتی مثبت و سازنده دعوت میشود و به این ترتیب، با انگیزهٔ بیشتری به تمرین و اجرای راهنماییها خواهد پرداخت. پاسخ دادن فردی و صادقانه به پرسشهای متن و سپس بررسی آنها در جمع، تعهدات را واقعیتر و ماناتر خواهد کرد. بیگمان مطالعهٔ «بهترین سال زندگی» برای هر کس به تنهایی نیز راهنما و کارگشا خواهد بود؛ به شرط این که متعهدانه تمرینات آن را انجام دهد و بتواند با راستی وجود خود رهنمودهای آن را عملی سازد.