ساختار کتاب: کتاب «چرا آدمهای خوب کارهای بد میکنند»، قسمتهای «آشنایی با نویسنده»، «سخنی با خوانندگان»، دو بخش و دوازده عنوان فرعی را در بر میگیرد.
شیوهٔ نگارش: دبی فورد در این نوشته با تکیه بر روند خودشناسی که در زندگی پیموده و تجاربی که از برگزاری کلاسهای معنوی طی بیست سال به دست آورده است، با بیانی مستدل و در عین حال ملموس به طبقهبندی نقاب آدمها میپردازد. او با آوردن نمونههایی واقعی از زندگی مراجهکنندگان خود، نقشهایی را که در زندگی ایفا میکنیم، به خوبی آشکار میسازد و آنها را مورد موشکافی دقیق و استادانه قرار میدهد. نویسنده با آوردن گزینگویههایی از کتابهای پیشگامان معنوی و روانشناسی به خواننده یاری میرساند تا نقابهای خود را به درستی بشناسد و بتواند در روندی آگاهانه آنها را کنار بگذارد و به لایهای ژرفتر از درون دست یابد. لحن نگارنده در این وارسی به هیچ رو قضاوتکننده و محکومکننده نیست، بلکه میکوشد با واقعگرایی، آینهای شفاف را پیش روی ما قرار دهد تا آن کسی را به راستی در حال حاضر هستیم، به روشنی ببینیم و با این دیدار خجسته در راه رسیدن به جایگاه والای پذیرش و تعالی گام برداریم. فورد همچنین با قلمی شیوا خواننده را به بازنگری پیرامون خود رهنمون میشود تا دریابد که دیگران نیز همانند او با نقابهایشان در روابط انسانی حضور پیدا میکنند و اغلب ناآگاهانه به ایفای نقش میپردازند. او در این زمینه نیز با شرح نمونههایی روشن، نقاب از چهرهٔ آدمهای دور و برمان برمیدارد تا در دام کشمکش با کسانی درنمانیم که از بازی خود آگاه نیستند و روی صحنهٔ زندگی نقشی ناساز با ما را ترسیم میکنند.
شمایی از کتاب: «چرا آدمهای خوب کارهای بد میکنند» از دروغها و تحریفها، شرمندگیها و احساس گناههایی در وجودتان پرده برمیدارد که ناآگاهانه شما را به بدترین دشمن خود تبدیل میکند. این کتاب در سفری از تاریکی به روشنایی و از درد عاطفی به آزادی معنوی، این امکان را به شما میدهد تا ژرفترین پشیمانیهایتان را التیام بخشید، در برابر ناامنیهایتان بایستید، با تردیدهایی که نسبت به خود دارید دوست شوید و با دیوهای درونی رو به رو گردید. این کتاب به ما یادآور میشود که حاصل تجارب انسانی به هیچ رو مطلق نیستند و ما با نقابهای بسیار خود در برابر نقابهای بسیار بازیگرانی دیگر روی صحنهٔ زندگی مشغول بازی کردن نقش هستیم. با واکاوی و شناختن این نقابهاست که میتوانیم به جایگاه خود در نمایش زندگی پی ببریم و نقشمان را به درستی ایفا کنیم. اگر خواهان هشیاری در این مسیر هستیم باید گنجههای درونی خود را بگردیم و نهفتههای آن را بیابیم و در بر بگیریم. باید آمادگی و اشتیاق فراوان برای تصمیمگیریهای دشوار داشته باشیم و به پاسخهای درون و پیرامون گوش فرادهیم. این گونه، آسیبپذیریها و محدودیتهایمان را میپذیریم و در مواقع لازم از همراهان کمک میگیریم. فقط با چنین پیگیری و کوششی میتوانیم به یک زندگی اصیل، جانبخش و پراحساس، امیدوار باشیم. دیپاک چوپرا این کتاب را به عنوان ابزاری برای دوباره کامل و یکپارچه شدن معرفی میکند. دکتر هندریکس، نگارندهٔ کتاب «به دست آوردن عشق دلخواه» این اثر دبی فورد را برملاکنندهٔ بزرگترین فاجعهٔ بشری میداند که همانا از دست دادن خویشتن حقیقی، گسست ویرانگر حاصل از آن است. او با تأیید روشنگریهای این کتاب، خواندن آن را به همه توصیه میکند. هاروی، نویسندهٔ کتاب «فرزند بشر» آن را مهمترین و درخشانترین اثر دبی فورد میداند. ماریان ویلیامسن، خالق کتاب «عصر معجزات» به این اثر همچون روشی شگفتآور و مبتکرانه ازسوی دبی فورد به منظور تاباندن نور به تاریکیهای شخصی وجود ما مینگرد.
کاربرد کتاب: این کتاب را میتوان ادامه و مکمل کتابهای «نیمۀ تاریک وجود» و «راز سایه» از دبی فورد دانست که راهنمایی کارا برای خودشناسی و در آغوش گرفتن ویژگیهای انسانی به شمار میآیند و به یاری آنها میتوان به یکپارچگی و زندگی هشیارانه دست یافت. همچنین روشنگریهای «چرا آدمهای خوب کارهای بد میکنند» برای بازبینی کنشها و واکنشهای کسانی که دارای مشکلات ناهماهنگی رفتاری در روابط خود با دیگران هستند، بسیار مفید خواهد بود. مطالب این کتاب میتواند برای شکافتن پوستهٔ انکار کسانی که از حقیقت وجود خویشتن و واقعیات زندگی روگردان هستند و سرسختانه در گرداب انتخابهای ناآگاهانه و پیامدهای رنجبار حاصل از آن دست و پا میزنند، راهگشا باشد. «چرا آدمهای خوب کارهای بد میکنند» به درستی نشان میدهد که همهٔ ما در پهنهٔ سیارهٔ زمین، آدمهای در حقیقت خوبی هستیم که ناآگاهانه کارهایی بد میکنیم و چنان چه مجموعهٔ آنچه را در وجود خودمان و دیگران خوب یا بد میخوانیم، بشناسیم و بپذیریم، میتوانیم نقشآفرینان زیبای نمایش زندگی باشیم؛ همان هنر برتری که برای ابراز آن به این سیاره پا گذاشتهایم.
روش مطالعه: کند و کاو و بحث روی مطالب این کتاب در حلقههای کتابخوانی موجب میشود که خواننده به بازتاب رفتارها و نقشهای خود در زندگی و در ارتباط با دیگران پی ببرد و از این بازخورد آینهوار در کنشهای انسانی راهی برای دستیابی به خویشتن حقیقی خود بیابد. به منظور جایگیر شدن رهنمودهای این کتاب در ژرفای وجود، جا دارد که خواننده از پیش با نگرش دو کتاب «نیمهٔ تاریک وجود» و «راز سایه» آشنا باشد تا بتواند با دیدی گشوده و پذیرا به درون خود و دیگران بنگرد و نقشها و نقابها را با حقیقت وجود خود وسایر انسانها اشتباه نگیرد.