ورود
جستجو
سرچشمه
کارنامه
آفرینندگان
درستنویسی
دانستنیها
کتابخانه
فروشگاه
تماس
جستجو
آفرینندگان
شاعران
عنصری بلخی
سدهٔ چهارم
×
ابوالقاسم حسن فرزند احمد بلخی در حدود سال 350 هجری قمری در بلخ زاده شد. پدرش بازرگانی مشهور بود و پسر نیز به رسم روزگار خود بعد از درگذشت پدر با برخورداری از تحصیلات مقدماتی به تجارت رو میآورد. در همان آغاز کار، راهزنان بر کاروان تجارت او هجوم میبرند و همۀ سرمایه را از چنگش میربایند. ابو القاسم حسن که بعدها در مقام سرایندگی به عنصری بلخی شهره میشود، به جای لب گزیدن و از درماندگی، دست بر دست ساییدن، به گسترۀ پربار دانشورزی و ادبآموزی رو میکند. شرح به تاراج رفتن دستمایۀ مادی عنصری و رویکرد او به گوهر معنوی علم اندوختن، در کتاب «الفرج بعد الشدت» قاضی ابو علی محسن تنوخی آمده است. چنین است که عنصری پیشامدی ناگوار را به بهترین رویداد برای زندگی آتی خود تبدیل میکند. این بازرگانزادۀ ادبدوست به زودی در عرصۀ سرایش چنان توانا میشود که امیر نصر، پسر سبکتگین و برادر کوچکتر سلطان محمود غزنوی که سپهسالار خراسان بود، استعداد او را تشخیص میدهد و شاعر گمنام را به دربار غزنه میبرد. عنصری در دربار غزنوی جایگاهی والا مییابد و به مقام ملک الشعرایی میرسد. در آن دربار چهارصد ادیب و سخنور زیر نظر این صاحبسخن فعالیت میکنند که از میان آنها میتوان فردوسی توسی، فرخی سیستانی، عسجدی مروزی، غضایری رازی، اسدی توسی، ابو حنیفه اسکافی، ابو الفرج شکری، منجنیک ترمذی و بسیاری از سرایندگان نامور دیگر را نام برد. عنصری بلخی خود در بلندی بختش در راهیابی به دربار غزنوی میسراید: که بودم من اندر جهان پیش از این که را بود در گیتی از من خبر ز جام تو معروف گشتم چنین من اندر حضر نام من در سفر عنصری، پرآوازه میشود و نزد سلطان محمود غزنوی جایگاهی ویژه و بلندمرتبه مییابد. او مدایح فراوانی در وصف سلطان محمود میسراید که شرح جنگهای این پادشاه غزنوی در آنها آمده است. دسترسی به جزییات جنگها و کشورگشاییهای سلطان محمود از آنجا برای ملک الشعرای او ممکن بوده که سلطان به دلیل محبوب داشتن شاعر، او را حتی در نبردها همراه خود میبرد. عنصری با ارائۀ مدایح و اشعارش در دربار غزنوی به ثروتی هنگفت دست مییابد و به این دلیل، بسیار مورد رشک درباریان و حتی ادبای روزگار خود قرار میگیرد. خاقانی شروانی در توصیف میزان دارایی و رفاه او سروده است: بلی شاعری بود صاحبقران ز ممدوح صاحبقران عنصری ز معشوق نیکو و ممدوح نیک غزلگو شد و مدحخوان عنصری به دور کرم بخششی نیک دید ز محمود کشورسِتان عنصری به ده بیت صد بدره و برده یافت ز یک فتح هندوستان عنصری شنیدم که از نقره زد دیگدان ز زر ساخت آلات خوان عنصری با وجود این در شرح تجملات زندگی این شاعر، رگههایی از خشم، حسد و اغراقگویی نیز آشکار است. به نظر میرسد که سخنسرایان، در بارۀ ظواهر و شیوۀ گذران زندگی این ادیب، راه گزافهگویی پیموده و رعایت انصاف نکردهاند. اطلاع چندانی از استادان و آموزگارانی که عنصری نزد آنها دانش و ادب آموخته، در دست نیست، اما دولتشاه ـ شاعر و تذکرهنویس سدۀ نهم هجری قمری ـ نوشته که عنصری بلخی، شاگرد ابو الفرج عسگری از شعرای اواخر سدۀ چهارم هجری قمری بوده است. محمد عوفی در نوشتههای خود از عنصری به عنوان «مقدم شعرای عهد و پیشوای فضلای زمان» یاد میکند. منوچهری نیز با آوردن نام، نسب و تخلص این سراینده در دو بیت از یک قصیده توجه و احترام خود را به او نشان میدهد: تو همیتابی و من بر تو همیخوانم به مهر هر شبی تا روز دیوان ابو القاسم حسن اوستاد اوستادان زمانه عنصری عنصرش بیعیب و دل بیغش و دینش بیفتن دیوان عنصری بلخی را در بر دارندۀ حدود سیهزار بیت میدانند که فقط یکدهم، یعنی دو تا سه هزار بیت از آن بر جا مانده است. این ابیات پراکنده را امروز میتوان در برخی از تذکرهها و فرهنگنامهها یافت. مثنویهای «عین الحیات»، «شادبهر» و «وامق و عذرا» را به این سراینده نسبت میدهند که مضمون داستانی آنها ریشه در ادبیات یونانی دارد و ادیبان ایرانی آنها را پیش از عنصری به فارسی ترجمه کرده بودند. دو مثنوی «سرخبت» و «خنگبت» که سرایندۀ آنها را نیز عنصری بلخی میدانند، در گذر زمان ناپدید شده و به دست ما نرسیده است. از ابیات به جا ماندۀ این دو مثنوی چنین برمیآید که از حکایات محلی مایه گرفتهاند. بخشی از مثنوی «وامق و عذرا» با سرایش عنصری به گونهای تصادفی به دست پروفسور محمد شفیع رسیده است. سیصد و هفتاد و دو بیت از مثنوی «وامق و عذرا» در میان جلد یک کتاب کهن صحافی شده بود که پروفسور شفیع آنها را مورد بررسی قرار میدهد و در رسالۀ خود با عنوان «در بارۀ وامق و عذرا» پیوست میکند. او همچنین یکصد و چهل و سه بیت دیگر از این مثنوی را که زندهیاد سعید نفیسی از فرهنگهای فارسی گردآوری کرده بود، پیوست رسالۀ خود میسازد. این رساله در انتشارات دانشگاه پنجاب به چاپ رسیده است. ابیات پراکندۀ عنصری به جز فرهنگنامهها در دیوان شعرای دیگر و کتابهایی مانند «ترجمان البلاغه»، «حدایق السحر»، «لغت فرس اسدی» و «المعجم فی معاییر اشعار العجم» نیز دیده میشود. از ویژگیهای سرودههای عنصری بلخی این است که او در بیان مفاهیم دقیق و خیالپردازیهای باریکبینانه مهارت بسیار دارد. کمتر بیتی از این صاحبسخن دیده میشود که مضمونی نو در آن یافت نشود و این تازگی از ذوق خلاق او سرچشمه میگیرد: در عشق تو کس پای ندارد جز من بر شوره کسی تخم نکارد جز من با دشمن و با دوست بدت میگویم تا هیچ کست دوست ندارد جز من عنصری خود مدعیست که در وهم به باریکی درمیآید. در واکاوی اشعارش میتوان دید که او به راستی در ادعای خود صداقت دارد و واقعاً در باریکترین و دشوارترین تنگناهای اندیشه وارد شده و پیروز و سربلند از آن درآمده است. دکتر ذبیحالله صفا در تأیید این نقطۀ قوت سرایندگی عنصری بلخی میگوید: «در بیان معانی دقیق و خیالات باریک مهارت چشمگیری داشته است.» از سرودههای این سرایندۀ خوشذوق میتوان دریافت که دانش او منحصر به شعر و ادب نیست، بلکه به ویژه از علومی که در اوایل سدۀ چهارم هجری قمری در خراسان رواج داشت، بهره دارد. سرودههای بازمانده از این سخندان با وجود پراکندگی و اندک بودن در قالبهای متنوع قصیده، غزل، رباعی، قطعه، ترکیببند و مثنویست. عناصر متانت، استواری و پختگی در سرایش عنصری پدیدار است. با آن که این سراینده گاه مضامین سرودههای خود را از شعرای نامی تازیگوی وام میگیرد، اما چنان شکل و رنگی نو به آنها میدهد که مضمون نخستین در اشعارش بازشناخت نمیشوند: اگر از عشق تو پرنار گشت جان و دلم مرا بگوی رخ تو به رنگ نار که کرد گر استوار نبودی ز دور بر دل من مرا به مهر تو نزدیک و استوار که کرد ویژگی دیگر سرودههای عنصری، جاری بودن تفکر منطقی در آن است؛ به این مفهوم که او از مقدمات و استدلالهای منطقی به نتایجی دست مییابد که ماهرانه با اجزای خیال و نگاه شاعرانه پرورانده شدهاند. عنصری بلخی با تکیه بر همین شیوۀ استنتاج منطقی و خیالپردازی شاعرانه به مقاصدی در شعر خود میرسد که مصراعهایی از اشعار او را به شکل مثل سایر در ادبیات رواج میدهد: نعت هر کس را همی یکسان شود اهل سخن چون به نعت او رسد اصل سخن دیگر شود چون بیندیشم خرد مر نظم را مانی شود چون به نظم آرم زبان مر لفظ را آزر شود نعت گویی جز به نام وی سخن ضایع بود تخم چون بر شوره کاری ضایع و بیبر شود شُست باید لفظ را تا نعت او گویی بدان بخت باید زر را تا تاج را درخور شود خسرو مشرق که یزدان همیشه ناصر است هر که یزدان را پرستد ناصرش یزدان شود فخر با خیر آن بود کز رسم او گیری و بس علم نافع آن بود کش حجت از فرقان بود تا جهان باشد نیابد حاسدش راحت ز رنج رنج با راحت بود چون درد بیدرمان بود پادشاهی ما همه دعویست برهان تیغ او آن نکوتر باشد از دعوی که با برهان بود در معنی را سبب شد قطرۀ باران سخاش در دریا را سبب هم قطرۀ باران بود هر که ناشاعر بود چون کرد قصد مدح او شاعری گردد که شعرش روضۀ رضوان بود زان که نعتش جمع گردانید معنیهای نیک چون معانی جمع گردد شاعری آسان بود بیش از این نصرت نشاید بود کاو را دادهاند چون ز نصرت بگذری زان سو همه خذلان بود از تمامی دان که پنج انگشت باشد مرد را باز چون شش گردد آن افزونی از نقصان بود بیشتر سرودههای این سرایندۀ توانا در مدح سلطان محمود غزنوی گفته شدهاند، اما در همین مدایح نیز اصطلاحات حکمت و منطق وجود دارد. قصاید او بدون مقدمهسازی سروده شده و بیشتر به وصف اختصاص یافته است. میتوان چنین گفت که عنصری بلخی در شعر خود بیشتر از منطق و برهان الهام گرفته است تا این که ذوق و شور و هیجان راهنمای سرایش او باشد. درک مفاهیم سرودههای این شاعر چیرهدست آسان نیست، زیرا او پیوسته کوشیده تا مضامینی نوآورانه، تخیلاتی بلندپروازانه و اندیشههایی مبتنی بر برهان و فیلسوفانه را در سرودههایش جای دهد: مردمی چیست مردمی عَرَض است جز دل پاک اوش جوهر نیست دل آزادگیست صورت او گرچه از آزادگی مصور نیست از این رو همواره فهم اشعار عنصری با دشواریهایی همراه بوده و غلطها و کجفهمیهای قابل توجهی در نسخ دیوان او راه یافته است که اشعارش را نیازمند بازبینی و تصحیح دقیق میسازد. شمع وجود این سرودخوان منطق و استنتاج، در سال 431 هجری قمری به خاموشی میرسد. این دوران با به پایان رسیدن حکومت سلطان مسعود غزنوی برابر است. عنصری بلخی را انسانی بلندهمت و والامنش به شمار آوردهاند، زیرا حتی در مدایح خود بر فضایل اخلاقی و بلندی طبع تأکید داشته و این خصایل نیکو را ستوده است: عجب مدار که نامرد مردی آموزد از آن خجسته رسوم و از آن خجسته سیر به چند گاه دهد بوی عنبر آن جامه که چند روز بماند نهاده با عنبر دلی که رامش جوید نیابد آن دانش سری که بالش جوید نیابد او افسر ز زود خفتن و از دیر خاستن هرگز نه مُلک یابد مرد و نه بر ملوک ظفر
3K بازدید
نقد و نظر یا دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید. ابتدا وارد شوید!
دانلود کاتالوگ
حریم خصوصی
شرایط خدمات
پرسشهای پرتکرار
تماس با ما
آفرینندگان
شاعران
نویسندگان
پژوهشگران
مترجمان
سینماگران
درستنویسی
اشتباهات رایج
معادلهای فارسی
نشانهگذاری
دانستنیها
کتابخوانی
اخبار کلک
خبرهای دیگر
کتابخانه
کتابخانههای مشهور
کتابفروشیهای مشهور