ورود
جستجو
سرچشمه
کارنامه
آفرینندگان
درستنویسی
دانستنیها
کتابخانه
فروشگاه
تماس
جستجو
آفرینندگان
شاعران
سید کریم امیری فیروزکوهی
×
به سال 1289 هجری شمسی در فرحآباد از توابع فیروزکوه، وجودی پا به عرصۀ هستی نهاد که او را سید کریم نامیدند. پدر این خانواده سید مصطفیقلی امیری فیروزکوهی، ملقب به منتظمالدوله بود که از نوگرایان دولت مظفرالدین شاه قاجار به شمار میآمد و در مقام سرداری و حکمرانی به اروپا سفر کرده و از نزدیک با سیر تمدن جدید غرب آشنا شده بود. کریم در هفت سالگی و همراه با پدر به صحنۀ پرکشش شهر تهران پا گذاشت، اما این دگرگونی بزرگ در زندگی او با از دست دادن پدر همزمان شد. پس از مرگ منتظمالدوله، مادر کریم سرپرستی او را به تنهایی بر عهده گرفت و فرزندش را با تدبیر و فراست در مسیر علم و ادبآموزی راهنمایی کرد. سرانجام، او پس از پایان تحصیلات در کالج آمریکایی تهران، در محفل صاحبنظران و ادبای تهران همچون استاد وحید دستگردی، مدیر مجلۀ ارمغان و رییس انجمن ادبی حکیم نظامی، اصول حکمت و فن سخن و ادب را فراگرفت. امیری فیروزکوهی از دوران جوانی غزلهایی زیبا و روان میسرود و چندی نگذشت که سرودههای نغز او مورد پسند و تحسین جمع اهل نظر قرار گرفت. سید کریم در این دوره تخلص «امیر» را برگزید و آن را امضای شاعرانۀ خود قرار داد. این شاعر خوشنوا در سبک هندی (اصفهانی) غزل میسرود و از این رو به عنوان طرفدار و پیرو ماهر و پایدار این سبک شعری شهرت یافت. بر مبنای همین پایبندی و ارادت بود که برای نخستینبار بر بخشی از دیوان صائب تبریزی ـ از طلایهداران سبک هندی ـ مقدمهای نوشت، به تصحیحش پرداخت و آن را در تهران منتشر کرد. از آثار امیری فیروزکوهی میتوان «عفافنامه» و «دیوان امیری فیروزکوهی» را نام برد. خانۀ امیر در تهران خلوتگاه دلخواه اهل دل بود که در آن فرهیختگانی همچون عبدالرحمن پارسا تویسرکانی، دکتر احمد مهدوی دامغانی، استاد حبیب یغمایی، دکتر غلامحسین رعدی آدرخشی و بسیاری دیگر از ادبا گرد هم میآمدند و در جمعی دوستانه به گفت و گوهایی ارزشمند در بارۀ شعر، ادب و هنر میپرداختند. طبع حساس این شاعر او را از پرداختن به مشاغل دولتی دور میداشت و از درآمد زمینهای موروثی و خانوادگی خود در فیروزکوه گذران زندگی میکرد. سال 1363 هجری شمسی سید کریم امیری فیروزکوهی در همان خانهای در تهران که سرای امید و آرامش برای جمع هنرپروران بود، دیده از جهان برگرفت. پس از مرگ او، دخترش دکتر امیربانو امیری که به همسری دکتر مظاهر مصفا درآمده بود، به انتشار دیوان شعر پدر در دو جلد کمر همت بست و به این ترتیب غزلهای پرشور شاعر خوشسخن را در دسترس مشتاقان قرار داد: فروغ عالم امکان دل و محبت اوست جهان به گردش از این آتش و حرارت اوست همیشه رهرو سرمنزل نجات کسیسـت که تـوشۀ سفرش گوشۀ قناعت اوست کسی که روی وی از سنگ آسیا باشد همیشه گردش این آسیا به نوبت اوست وفای خلق چنان وقف روز حاجت گشت کـه بیوفایی هـر کس نشان نعمـت اوست به روزگار مذلت همه ز نیکانند که شادمانی هر کس بـه قدر غفلت اوست نمایش همه چیز جهان به رنگ دل اسـت همه عوالم این قطره خون و حالت اوست بـه پاس عشق بـه چشم ترم ببخشایید که اشک حسرت من یادگار صحبت اوست به آب خضـر رسیدن کرامتی نبود ز آب خضر کس ار بگذرد کرامت اوست چنان که شهرت عنقای مغرب افسانهست حقیقت همه کس بر خلاف شهرت اوست شکاف قبر دهان باز کرده میگوید که این نتیجۀ کار جهان و زحمت اوست به هیچ راه دگر جز به راه دل نروم امیـر قافلۀ من دل و اشارت اوست
1K بازدید
نقد و نظر یا دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید. ابتدا وارد شوید!
دانلود کاتالوگ
حریم خصوصی
شرایط خدمات
پرسشهای پرتکرار
تماس با ما
آفرینندگان
شاعران
نویسندگان
پژوهشگران
مترجمان
سینماگران
درستنویسی
اشتباهات رایج
معادلهای فارسی
نشانهگذاری
دانستنیها
کتابخوانی
اخبار کلک
خبرهای دیگر
کتابخانه
کتابخانههای مشهور
کتابفروشیهای مشهور