ساختار کتاب: کتاب «خدا با توست»، قسمتهای «یادداشت ناشر» و دوازده بخش را در بر میگیرد.
شیوهٔ نگارش: جی. پی. واسوانی در این نوشته با شرح داستانهایی حقیقی از ماجراهایی که در زندگی او و مریدانش رخ دادهاند، حضور خدا را در دمادم رویدادهای هستی برای خواننده ملموس و محسوس میکند. حکایتهای واسوانی به زلالی و روانی رویدادهای زندگیست، زیرا نشانههای هستی، برخلاف ظاهر پیچیده، بسیار گویا و رسا هستند. نگارنده چنان به ترسیم نقشهای زندگی میپردازد که گویی به نرمی با خواننده سخن میگوید. این توانایی در سادگی نوشتار و در عین حال تأثیرگذار بودن آن به دلیل مهارت بالای نویسنده در فن سخنوریست. جی. پی. واسوانی عمر خود را در سفر و رساندن پیامهای معنوی سپری کرده و رویارو با دوستداران این مسیر به گفت و گو نشسته است. از این رو داستانگویی او در جان خواننده مینشیند و هنگامی که در میانهٔ حکایتها دست به دعا برمیدارد، جذبهٔ روحانی دگرگونکنندهای پدید میآورد. نگارنده، راوی یک آیین نیست، بلکه از همهٔ ادیان و آیینهای معنوی گواه میگیرد که آدمی امانتدار آن یگانه است و پیوسته برای نگهداری بهینه از این ودیعه و به سلامت رساندن آن از سوی همان والای بیهمتا راهنمایی میشود. این شاهد آوردن از تمامی راهیان معنوی، گیرایی بیمانندی به نوشتار واسوانی میبخشد؛ چرا که به روشنی اطمینان میدهد که مطالب کتاب دور از تنگنظریها و یکهتازیهای معمول نوشته شده است.
شمایی از کتاب: این نگاشته از همدم مدام و ناگزیر انسان میگوید؛ رنجی که در همیشهٔ تاریخ با او بوده و یک دم رهایش نکرده است؛ ترس از تنهایی و بیپناهی در جهانی که در کهکشان بیکران معلق مانده است! جی. پی. واسوانی به خوبی از درد و رنج حاصل از این بیماری آدمی آگاهی دارد و احساس تلخ تنهایی را میشناسد. او به درستی درمان این درد را میداند؛ رو آوردن به درگاه آن طبیب یکتایی که دوای هر دردی به دست اوست، پناه جستن در کوی آن دوست بیتایی که پناهگاه هر جنبندهایست و هر دم آگاه بودن از حضور مهربان او در رگهای تپندهٔ هستی! نویسنده با روایت داستانهایی شیرین و دلنشین، در گوش دل نجوا میکند که میدانم اسیر چنگال هراسناک تنهایی هستی و پیوسته در این دام خودتنیده دست و پا میزنی، اما باور کن تو هیچ گاه تنها نبودهای و نخواهی بود. با خواندن این کتاب به این اطمینان دست مییابیم که بیتردید آن که ما را آفریده، هرگز تنها به حال خود رهایمان نکرده، بلکه پیوسته همراه و راهنمایمان بوده است. جی. پی. واسوانی در سراسر دنیا به عنوان یک آموزگار معنوی توانا شناخته شده است. او از طریق یک بنیاد معنوی با نام «مرکز سادو واسوانی» به گسترش آگاهی در هر گوشهٔ جهان میپردازد و با سخنرانی در جمع مشتاقان و دوستداران عشق الهی به تحقق اهداف روحانی عموی بزرگوار خود سادو واسوانی یاری میرساند و به این شیوه یاد آن استاد بزرگ مهرورزی را زنده نگه میدارد. نکتهٔ جالب آن که واسوانی هیچ گاه خود دست به کار نوشتن کتاب نشده است، بلکه هوادارانش، این آثار را با تنظیم نوشتاری نوارهای سخنرانی او پدید آوردهاند. اینجاست که جاذبهٔ کلام این رهرو حقیقت آشکارتر میشود؛ آنها که پیام او را شنیده و از تأثیر شگفتآور آن در دگرگونسازی زندگی انسانها آگاه شدهاند، نمیتوانند دست بر دست بگذارند و این رموز بهزیستی را به گوش جهانیان نرسانند.
کاربرد کتاب: «خدا با توست» میتواند راهگشای کسانی باشد که به شدت احساس تنهایی و درماندگی میکنند، همهٔ درها را به روی خود بسته میبینند و از رویارویی با واقعیات زندگی میترسند. این کتاب قدرت آرامش و شادی بخشیدن را به افسردگان و دلمردگان دارد و میتواند راهگشای کسانی باشد که بارها مزهٔ ناخوشایند رانده شدن، دوستداشتنی نبودن و شکستهای فراوان مادی و عاطفی را چشیدهاند. همچنین آنها که در سوگ از دست دادن عزیزی دل از زندگی بریده و گوشهگیری پیش گرفتهاند، با خواندن این کتاب میتوانند به نیرویی فراتر از این جهان تکیه کنند و به سرچشمهٔ امید دست یابند. این کتاب به خواننده میگوید که چگونه از لاک تنهایی خود بیرون بیاید و با چه نگرشی به تماشای پیرامون بپردازد تا حس متعالی همراهی با خدا را تجربه کند.
روش مطالعه: گرچه جذابیت داستانهای کتاب «خدا با توست» خواننده را تشویق میکند که کتاب را از آغاز تا پایان زمین نگذارد و مشتاقانه از یک روایت به سوی حکایت دیگر پر بگشاید، اما استقلال داستانها امکان خوانش جداگانهٔ آنها را نیز به وجود میآورد. برای این منظور میتوان از نام هر بخش از کتاب که در واقع عنوان داستانهای مجزای آن است، راهنمایی گرفت و موضوعی را که خواننده در حال حاضر بیش از همه درگیر آن میباشد، برای خواندن انتخاب کرد. نوشتن عبارات تأکیدی و دعایی کتاب و پیش رو داشتن آنها در طی روز نیز بر تأثیرگذاری بیشتر پیام واسوانی میافزاید و رهنمون مثبتاندیشی میشود.