محمدرضا شفیعی کدکنی

1318/7/19

محمدرضا شفیعی کدکنی
محمدرضا شفیعی کدکنی سراینده، مؤلف، مصحح، مترجم، پژوهشگر و نقاد معاصر در نوزدهم مهرماه سال ۱۳۱۸ در کدکن از روستاهای دیرپای نیشابور زاده شد. پدر او میرزا محمد شفیعی کدکنی از فضلای حوزۀ علمیۀ مشهد بود و مادرش، فاطمه توسلی به عنوان زنی باکمال و اهل شعر و ادب شناخته می‌شد. در پیش‌گفتار کتاب «گزینۀ اشعار»، خود او در وصف مادر چنین می‌گوید: «مادرم شعر می‌گفت و خیلی خوب. نمونۀ شعر مادرم را دارم... مادرم، خدا بیامرزدش! حافظ را حفظ داشت و مرا با حافظ مأنوس کرده بود.» محمدرضا علوم دینی را نزد پدر فراگرفت، زیرا میرزا محمد شفیعی کدکنی در این پهنه صاحبنام بود. سپس برای دانش‌اندوزی بیش‌تر در این زمینه، وارد حوزۀ علمیۀ خراسان شد و تا نوجوانی، یعنی حدود پانزده سال در محضر استادانی بزرگ مانند حاج شیخ هاشم قزوینی و ادیب نیشابوری به آموختن پرداخت. نخستین شعر را در سن هفت ـ هشت سالگی و در گلایه از یکی از همبازی‌های خود سرود که هجوگونه، اما زیبا بود. کدکنی در اوایل دهۀ چهل با دست‌یابی به رتبۀ نخستین در آزمون ورودی رشتۀ زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه فردوسی مشهد راه یافت و از دانش استادانی بنام، همچون دکتر فیاض، دکتر یوسفی و دکتر رجایی برخوردار شد. سپس دورۀ کارشناسی ارشد را در همین رشته در دانشگاه تهران گذراند و از خرمن دانش فرزانگانی مانند استاد فروزانفر و دکتر پرویز ناتل خانلری خوشه برگرفت. سرانجام، شفیعی کدکنی در سال ۱۳۴۸ با مدرک دکتری زبان و ادبیات عرب از دانشگاه ادبیات دانشگاه تهران فارغ ‌التحصیل شد. در سال ۱۳۴۴ نخستین مجموعۀ شعر خود را با نام «زمزمه‌ها» در مشهد منتشر کرد که در قالب سنتی و غزل‌هایی به سبک هندی بود و در همان سال، دفتری دیگری به اسم «شبخوانی» را به چاپ رساند. این مجموعه‌ها گرایش و ارادت سراینده را به شاعران خراسانی به روشنی نشان می‌دادند و همچون آینه‌ای در برابر طبیعت سخت و کوهستانی دیار او، خراسان قرار می‌گرفتند. همچنین نشان از آشنایی شاعر به زبان دری داشتند که گویش دیرینۀ خطۀ خراسان است. سراینده در این هنگام، تخلص «م. سرشک» را برای خود برگزیده بود. شفیعی از همان جوانی با اهل ادب دیار خود مانند مهدی اخوان ثالث، شاعر خراسانی، ارتباطی نزدیک داشت. او بر همین مبنا پس از سال ۱۳۳۲ به یاری سرایندگان و ادب‌دوستان جوان خراسان انجمنی ادبی تشکیل داد که به مکانی برای گردهمایی دوستداران شعر نو، ادبیات داستانی و ادبیات فرنگی مبدل شد. دکتر علی شریعتی نیز در آن روزگار در این انجمن عضویت داشت و فعال بود. محمدرضا شفیعی کدکنی پس از پایان دورۀ دکتری به عنوان دانشیار گروه ادبیات فارسی و ادبیات تطبیقی در دانشگاه تهران مشغول به کار شد. او در سال 1347 مجموعۀ «از زبان برگ» را در مشهد به چاپ رساند. چندی نگذشت که شاعر، قالب سنتی را در سرودن شکست، شعر غنایی و تغزلی را کنار گذاشت و به سرایش نیمایی و مضامین اجتماعی و حماسی رو آورد. مجموعۀ «کوچه‌باغ‌های نیشابور» که در سال ۱۳۵۰ چاپ شد، خبر از آن می‌داد که این سرایندۀ خراسانی به بیان، شکل و ساختاری مشخص رسیده، سروده‌های او راه تکامل را ‌پیموده و مسیر راستین خود را یافته است. این دفتر، رد پایی مانا بر حافظۀ جمعی ایرانیان باقی گذاشت و برخی سروده‌های آن دهان به دهان گشت و بر دل‌ها نشست و سراینده را به ناموری رساند. از این دریچه می‌توان این مجموعه را چکاد سرایندگی شفیعی کدکنی به شمار آورد. در سال ۱۳۵۶ سه مجموعۀ دیگر از این سراینده که دیگر پرآوازه شده بود، به چاپ رسید که «مثل درخت در شب باران»، «بوی جوی مولیان» و «از بودن و سرودن» نام داشتند. گرچه هیچ یک از این دفاتر مانند «کوچه‌باغ‌های نیشابور» جای خود را در میان مردم باز نکردند و به گفتۀ منتقدین، شعر کدکنی در همان دهۀ پنجاه از پیشرفت بازماند، اما زبان شاعر از سرودن آرام نگرفت. آخرین دفتر شعر محمدرضا شفیعی کدکنی با نام «هزارۀ دوم آهوی کوهی» که در سال ۱۳۶۷ منتشر شد، نشان می‌دهد که اندیشه‌های شاعر، فلسفی‌تر و زبان او پیچیده‌تر شده، در حالی که او به ساختار و شکلی استوارتر و موسیقیایی‌تر دست یافته است. از این رو جای شگفتی ندارد که سروده‌های جدید کدکنی، به ویژه آنان که پس از دهۀ شصت سروده شده‌اند، بیش‌تر مورد توجه و پسند خواص جامعه قرار گرفتند. با این که معمولاً مجموعۀ سراینده و پژوهشگر، جمع اضداد به شمار می‌آید، اما شفیعی کدکنی همانند خیام از همان دیار خراسان، به گونه‌ای شگفت‌انگیز نمادی برای بروز این تناقض می‌شود. با این توانایی، کدکنی، شاعر مجموعۀ اشعار است و ناقد آثار کلاسیک فارسی و نیز مقالاتی در زمینۀ نگرش ادبی دارد. از سوی دیگر، به آفرینش آثار نظری پرداخته است که در این میان، کتاب «موسیقی شعر» او در جایگاهی والا قرار می‌گیرد. سراینده و محقق خراسانی در این کتاب ماندگار، بررسی گسترده و دانش‌پژوهانه‌ای را پیرامون موسیقی انجام داده که نشان از شناخت ژرفی‌ست که از موسیقی ایران‌زمین دارد. این استاد صاحب‌نظر، برخلاف دیگر یاران ادیب و شاعر خود که رابطۀ نزدیکی با موسیقی به مفهوم علمی و حرفه‌ای آن ندارند، با این گستره نه از دریچۀ نظر که به شکل عملی آشناست. از این رو او از مهارت بازپرداخت و به نقد کشیدن موسیقی در قلمرو شعر برخوردار است. محمدرضا شفیعی کدکنی در عرصۀ عرفان، به جایگاه پژوهنده‌ای کوشا و تیزبین دست یافته و آثار ارزشمندی را در این زمینه پیراسته و بازسازی کرده است. دو نمونۀ ارزندۀ کوشش او در قلمرو عرفان، تصحیح انتقادی «اسرار التوحید»، نوشتۀ محمد بن منور و «حالات و سخنان ابوسعید» هستند. کدکنی در این دو اثر با موشکافی شگفت‌انگیزی، اطلاعاتی نغز از اوضاع و احوال مشایخ صوفیه و گفته‌هایی در بارۀ آنها به دست می‌دهد. همچنین این آثار از دیدگاه مباحث ادبی، گنجینۀ واژگان و نام‌های تاریخی و جغرافیایی، بی‌مانند و ستایش‌برانگیز به شمار می‌آیند. این استاد فرزانه یگانه ادیبی‌ست که در پژوهش‌های خود تعریفی از تصوف ارائه داد و در عمل، «سبک‌شناسی عرفان و ادبیات عرفانی» را در فرهنگ ایرانی پدید آورد. او برای نخستین بار ادبیات عرفانی را در قالب آمار مورد کاوش قرار داد. از دیگر آثار ماندگار این ادیب بزرگ می‌توان کتاب‌های زیر را نام برد: صور خیال در شعر فارسی، موسیقی شعر، تصحیح اسرار التوحید، تصحیح تاریخ نیشابور (نوشتۀ حاکم نیشابوری)، تصحیح آثار عطار نیشابوری، تصحیح مختارنامه، تصحیح مصیبت‌نامه، تصحیح منطق الطیر، تصحیح اسرارنامه، تصیح دیوان عطار، تصحیح آفرینش و تاریخ (دو جلد)، تصحیح تذکرة الاولیا (به چاپ نرسیده است)، مفلس کیمیافروش (در بارۀ شعر انوری)، زبور پارسی (نگاهی به زندگی و غزل‌های عطار نیشابوری)، تازیانه‌های سلوک (در بارۀ قصاید سنایی)، در اقلیم روشنایی (تفسیر چند غزل حکیم سنایی)، شاعر آیینه‌ها (بررسی سبک هندی و شعر بیدل دهلوی)، آن سوی حرف و صوت، میراث عرفانی ایران (مجموعۀ چهارجلدی: دفتر روشنایی (در شرح سخنان و افکار بایزید بسطامی)، نوشته بر دریا (در بیان میراث عرفانی ابوالحسن خرقانی)، چشیدن طعم وقت (در شرح عرفان و افکار ابوسعید ابو الخیر) و حالات و سخنان ابوسعید (در شرح عرفان و افکار ابوسعید ابو الخیر) )، ادوار شعر فارسی از مشروطه تا سقوط سلطنت، زمینۀ اجتماعی شعر فارسی، شعر معاصر عرب، قلندریه در تاریخ (سیر دگردیسی یک اندیشه)، ترجمۀ تصوف اسلامی و رابطۀ انسان و خدا (نوشتۀ رینولد نیکلسن)، تصحیح غزلیات شمس تبریز، مقدمه‌نویسی و انتشار تصویر نسخۀ خطی منظومۀ علی‌نامه. هر یک از این کتاب‌ها، نمایانگر دقت و خلاقیت کدکنی در گستره‌های گوناگون ادبی هستند و بسیاری از آنها امروز به عنوان آثار مرجع شناخته شده‌اند. شفیعی کدکنی به دلیل معرفی بیدل دهلوی و حزین لاهیجی به جامعۀ ادبی، عنوان نخستین محقق را در این زمینه به دست آورده است. او برای تدریس و تحقیق به دانشکده‌های مختلف جهان از جمله ژاپن، انگلستان، آمریکا و کشورهای دیگر راه یافت. استاد نام‌آور ایرانی به دعوت دانشگاه آکسفورد انگلستان و پرینستون آمریکا در شهریورماه سال ۱۳۸۸ به آمریکا رفت و پس از نُه ماه به ایران بازگشت و مانند گذشته به کار تدریس در دانشگاه تهران پرداخت. محمدرضا شفیعی کدکنی را می‌توان با تصاویری گویا که در سروده‌های خود طی دهه‌های چهل و پنجاه خورشیدی از جامعۀ ایران ارائه داده و به یاری رمزها و کنایه‌های زبان شعر، وضعیت آن دوران را به خوبی معرفی کرده است، در دستۀ سرایندگان اجتماعی نشاند: پیش از شما، به سان شما، بی‌شمارها، با تار عنکبوت، نوشتند روی باد: کاین دولت خجستۀ جاوید زنده باد! این سرایندۀ پژوهشگر در سروده‌هایش دلبستگی وگرایش خود را به فرهنگ و آیین ایرانی، به ویژه دیارش خراسان به زلالی بازمی‌تاباند. پس از انقلاب اسلامی ایران، شعر «سفر به خیر» شفیعی کدکنی در کتاب فارسی سال دوم دبیرستان، دانش‌آموزان را با جادوی کلام این شاعر چیره‌دست آشنا کرد: به کجا چنین شتابان؟ گون از نسیم پرسید دل من گرفته زین جا، هوس سفر نداری ز غبار این بیابان همه آرزویم، اما چه کنم که بسته پایم به کجا چنین شتابان به هر آن کجا که باشد، به جز این سرا سرایم سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا را چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه‌ها به باران برسان سلام ما را از مجموعۀ «کوچه‌باغ‌های نیشابور»
5914 بازدید